با وجود خوبی هایی که این قرنطینه و خونه نشینی برای منِ درون گرا داشته، ولی خیلی اثرات بدی رو زندگی خیلیا گذاشته ... 

پدربزرگم حالش خوب نیست ... یه آزمایشگاه ساده می ترسیم ببریمش. هر ۵-۶ ماه یه بار تو ccu بستری می شد و دکترش همه چیزش رو چک میکرد. اما الان هم دکترش مطبش رو بسته و هم محیط بیمارستان خطرناکه. اوضاع در حدی بود که منِ دانشجوی سال ۳ ریه شو سمع کردم و تنفساشو شمردم و به دکترش گفتم. واضحا کراکل داشت و ریت تنفسش ۲۳ بود ... دو تا حدس زد دکتر و دو تا دارو گفت شروع کنیم براش. داروهاشو با کلی ترس از داروخونه تهیه می کنیم. دردسر بزرگتر کپسول اکسیژنه که چند روز یک بار باید بفرستیم و پر بشه🤦‍♀️ از طرفی رفتن خود منم درست نیست. فقط یه بار رفتم برای معاینش (چون دکتر گفت اطلاع دقیق تر میخوام) و بعدش تلفنی ازش حالشو می پرسم. داروها رو هم میذاریم حیاتشون بر میگردیم🤦‍♀️

داروی خودم ۲۰ روز دیگه تموم میشه و این وسط باید برم دکتر نسخه بنویسه! داروخونه نزدیکمون داره یا نه خودش یه مسئله س ... با ترس و لرز لازمه برم دکتر اصلا برای تجدید نسخه؟🤦‍♀️ دکترم گفته بود تا آخر فیزیوپات بخورم و تابستونش قطع می کنیم. کلا همه برنامه ها به هم ریخته. 

این ویروس که به این زودیا ما رو ول نمی کنه، امیدوارم خدا کمکمون کنه ...