شاید باورش براتون سخت باشه:/ . ولی از اینکه رفتم دکتر و تونستم نسخه ای که برام نوشته بود رو بخونم بسیار ذوق کردم:/

همیشه از بچگی آرزو داشتم بفهمم این عجیب غریبایی که تو دفترچه مینویسن معنی و مفهومش چیه. و الان میتونم بگم از ذوق فهمیدن این مسئله رو ابرام:/

اوج ذوق کردنم اونجا بود که داشتم میرفتم تزریق متوجه شدم یه دارویی اشتباه داده شده (آمپول فی الواقع) و به بابام گفتم و تزریق نکردیم بعد رفتیم عوضش کردیم:/. 

پ.ن : بچه بودم این دفترچه هایی که تموم شدن رو بابام بهم میداد و من از نسخه نوشتن توش ذوق میکردم. مهر بابامم برمیداشتم و مهر و امضا میکردم نسخه ای که نوشتم رو. بعد بابام مسئول داروخونه میشد و میرفتم ازش دارو میخریدم:دی