فقط این رو میتونم بگم که جزو سخت ترین کشیک هام بود. هم روانی و هم جسمی. تم امشب MI بود. یکی از جراح های مغز شهر هم arrest کرده بود و برخلاف همیشه نرس ها خودشون برای احیا اومدن‌. شوک دادیم، چست کامپرشن انجام شد و برگشت. سریع بردنش کت لب. 

نرس های اورژانس بیمارستان اینجا حتی تو احیا هم مشارکت نمیکنند و میگن کار اینترنه. یه مریض تو cpr بود و مونیتورینگ هم بالا سرش. اتند گفت برو به نرسش بگو فشارش رو بگیره. نرس با عقده و تحکم خاصی گفت اینجا ما فشار نمیگیریم، کار اینترنه. به اتند درمانیمون منتقل کردم و دستش درد نکنه نرس رو شست.

با پرستار تریاژ هم دعوام شد که اونم بهم گفت اینجا جز یه دانشجو هیچ چی نیستی. با رزیدنت و اینترنا صورتجلسه کردیم تا گزارشش کنم. گزارشش خواهم کرد. فعلا معاون آموزشی امروز کت لب بود و نتونستم بهش بگم. امیدی ندارم به حل شدن قضیه ولی دوست دارم اعصابش خورد شه فقط. 

از خستگی دارم میمیرم