از بیکاری تست کهن الگو ها رو دادم، کهن الگوی غالبم آتناست. خیلی جالب بود برام بعضی چیزاش و دقیقا خودم بودم. یه مقاله ای خوندم از دو تا محقق ایرانی که درباره خدابانوی آتنا بود، با عنوان "معشوقه دست نیافتنی"

راجع به اینکه کهن الگوها چی هستند و ... نمی نویسم. چون خودمم همین چند دقیقه پیش خوندم:) . اما این مقاله برام خیلی جالب بود و دوست دارم ترجمه بخشی از اون رو اینجا هم به اشتراک بگذارم:

متغیر غیرقابل پیش بینی؛ واکنش آتنا به جنبه های هیجانی چگونه است؟

آتنا یک کهن الگوی زنانه است. آتنا همیشه برنامه ای برای همه چیز دارد. او تمام برنامه ها را مدیریت می کند و بهترین راه حل را برای مسائل ارائه می کند. بنابراین، آتنا باید شخصیت مستقلی داشته باشد(خدابانوی باکره؛ ازدواج نکرده آتنا) و در این نوع زندگی که تمام متغیرها تعریف شدنی، قابل پیش بینی و قابل کنترل هستند، بدترین کابوس یک متغیر پیش بینی نشده است که می تواند همه جنبه های زندگی را به طور ناگهانی تغییر دهد. به عنوان مثال دانشجویی را تصور کنید که به آتنا نیاز دارد تا به او کمک کند که در دستیابی به علم موفق شود. او تمام وقتش را به تحصیل اختصاص می دهد. او وقتی برای چیز دیگری به جز تحصیل ندارد. تمام متغیر های زندگی، تحت کنترل او هستند، حتی سلامت و اوقات فراغتش. ناگهان او مرد ایده آلش را می بیند و احساس می کند که دارد عاشق می شود. در این شرایط بحرانی، که آینده طلایی بی صبرانه منتظر اوست، چیزی زندگی اش را تغییر خواهد داد. 

بهترین مثال این متغیر ها عشق و هیجانات است. در واقع در اولین نگاه، عشق و احساسات هیجانی مانند طوفانی بزرگ عمل می کند که به قلعه زیبا، آرام و مطمئن وی می رسد. در مثال ذکر شده، قلعه ی آرام، فاز تحصیل از چرخه زندگی اوست و طوفان بزرگ، ملاقات مرد ایده آل است.

ورود به سرزمین احساسات و هیجان ها، اشتباهی نابخشودنی برای آتنا است. برای جلوگیری از چنین اشتباهی، آتنا مرزهایی سفت و سخت دور قلعه اش تعریف می کند که نشان دهنده ناآگاهی اوست. و این چیزی است که ما عدم انعطاف و سنگ بودن در هیجانات می نامیم. بنابراین در این نوع رفتار ، آتنا دست نیافتنی باقی می ماند.

 

و من این چند پاراگراف رو زندگی کردم ...