از لحاظ کتف چپ

ساعت سه امتحان دارم. دغدغه‌م چیه؟ این که چرا اون تیشرته که عکس کوآلا داشت رو نخریدم و جاش یه تی شرت گرفتم که نوشته ای که دوست داشتم رو داشت؟:( قیمتاشونم یکی بود:(

در چه حالم؟:)

چند روزی هست که فهمیدم مشکل اصلی من، اضطرابیه که دارم. اضطرابی که مزمن شده و من رو روز به روز منزوی تر میکنه. فهمیدن این نکته خودش یک قدم بزرگ بود. از خیلی چیز ها دست کشیدم و تمرکزم رو روی غلبه بر این استرس گذاشتم. سعی میکنم به هیچ چیز دیگه ای فکر نکنم. هر کاری میکنم در راستای مواجهه با استرس و مقابله با ترس هاییه که دارم. جلسه اول تراپی رو هم با این موضوع شروع کردم. و تو اولین جلسه، موقعیت های اضطراب زا و علائمی که بدنم تجربه میکنه و رفتارهایی که در مواجهه باهاش دارم رو نوشتم. جلسه بعد بیشتر درباره این موقعیت ها صحبت میکنیم احتمالا.

این روزا بیشتر پادکست گوش میدم و احساس آرامش بیشتری میکنم. پادکست های the anxiety guy و مستی و راستی کینگ رام، رفیق این روزهای من هستند. The anxiety guy تجربه ش از درمان general anxiety disorder رو میگه. علائمی که تجربه میکرده، خیلی شبیه علائمیه که من دارم. و خیلی باهاش همزاد پنداری میکنم. و درباره مستی و راستی! لخت بودن و بدون سانسور بودن حرف ها و تجربه ها، چیزیه که من عاشقشم. حرف های لخت کینگ رام رو میشنوم و لذت میبرم. 

سنتی یا صنعتی؟

چند روز پیش داشتم مزایا و معایب ازدواج سنتی و مدرن رو برای "خودم" شرح می دادم. یعنی داشتم با خودم دو دو تا چهار تا میکردم ببینم که کدومش برای من خوبه؟ البته ممکنه تفکرم اشتباه باشه. 

تو ازدواج سنتی تو تلاشی برای اثبات ارزشمندی خودت نمیکنی به نظرم. همین که یک جهاز آبرومندانه ببری و دختر خوبی باشی و خیلی با sexuality کاری نداشته باشی، حداقل ها رو داری. یه جورایی در ازای محدود کردن روابطت با جنس مخالف، پاداش میگیری. پاداشت امنیت رابطه، احترام و مورد حمایت بودنه. به نظر خیلی ساده می رسه ولی چون آدما متفاوت شدند، این قواعد کلی و تقسیم نقش هایی که از قدیم مونده ممکنه باعث تعارضاتی بشن. اگر واقعا کسی با این قواعد کلی مشکلی نداشته باشه، به نظرم خیلی هم خوبه.

اما ما تو دنیایی هستیم که نه تنها بسته نیست، بلکه با اطلاعات زیادی هم مواجهیم. تغییر در این دنیا امری اجتناب ناپذیره. تو نمیتونی وظایف ثابتی برای خودت تعریف کنی. ممکنه خیلی چیز ها عوض بشه و قدرت سازش آدما با این تغییرات مهمه. سنت و ازدواج سنتی این تغییرات رو پیش بینی نمیکنه. از همون اول یه سری چیزا رو تعریف میکنه و همه بهش پایبند باید باشند. این مشکلیه که من برای ازدواج سنتی می بینم. 

ولی تو ازدواج مدرن، اساس آدما هستند و چیزایی که میخوان. تو چیزایی که از زندگی میخوای رو میگی و دنبال آدمی میگردی که با این ها اوکی باشه. تو سنت خواسته زن و مرد و وظایفشون پیش بینی شده. اما تو ازدواج مدرن، آدما خودشون این موارد رو تعیین میکنند و این کار رو پیچیده میکنه. ممکنه تو اون احترامی که با ازدواج سنتی به دست میاری رو نداشته باشی، ولی اون چیزایی که برات مهم هستند رو مطرح میکنی و رابطه ای که مخصوص خودت هست رو می سازی. حقوقی که میخوای رو طلب میکنی (نه صرفا حقوقی که تو سنت پیش بینی شده) و ثبت میکنی تو قرارداد ازدواج. ریسک داره، ولی به نظرم حداقل برای من می ارزه.

سوال درباره تلگرام

دوستان چطور ممکنه کسی که آخرین بازدیدش دو روز پیش بوده، پیامی که دیشب براش فرستادی سین بشه تو تلگرام؟ (سین شده ولی جواب داده نشده)

چرا همه شبیه همند؟

از مراسم عقد و این تشریفات متنفرم! چرا ازدواج همه یه شکله؟ چرا موقع ازدواج همه یه عبارت مشخص میگن؟ چرا تنوع وجود نداره؟ از شدت تکراری بودن همه چی حالم داره به هم میخوره! از اینستاگرام هم خارج شدم تا این موج ازدواج ملت تموم شه! از دیدن این حجم از تکراری بودن داشتم بالا می آوردم.

یکی از دوستان دبیرستانم، جشن عروسیش دو نفره بود. تو فضای باز با چند تا از دوستاشون مراسم گرفته بودن و بعد رفتن ماه عسل و از دیدن عکسای اون عروسی فقط لذت بردم:))

در چه حالم؟

نگرانی و استرس با حالم عجین شده. چه حالم خوب باشه، چه بد، این استرس هست! وقتی حالم خوبه، به این فکر میکنم که قراره این روزای خوب و حال خوب تموم بشه و روزای پراسترسی که ابدا براش آماده نیستم بیاد. و وقتی حالم بده، بازم نگران آینده مبهم و تاریکی هستم که قراره بیاد. تنها وقتی با بچه ها وقت میگذرونم و تو قشنگی هاشون غرق میشم، میتونم چند دقیقه ای از همه دغدغه ها رها بشم. این امتحان ها و استرسی که بهم وارد میکنند هم مضاعف کرده میزان استرسم رو. 

روز دختر

بیاین بهتون بگم که یکی از مشمئزکننده ترین حرفا، حرف کساییه که میگن روز دختر، مربوط میشه به نقش دختری در خانواده! و ربطی به ازدواج کردن یا نکردن فرد نداره.

تا نزدیکای ساعت ۷ شب روز کذایی دختر! خوشحال بودم که کسی نیومده این روز رو بهم تبریک بگه. تا اینکه چهار پنج نفر اومدن تبریک گفتن. و من با سه تاشون بحث کردم. یکیشون که کلا با من بحث نمیکنه و گفت باشه و عذرم خواست:) یکیشون گفت من نمیدونستم فلسفه ش چیه! ولی یکیشون شروع کرد با من بحث کردن:))) چون آدم مذهبی بود، طبیعتا حرف های من رو قبول نکرد و معتقد بود الگوی دخترای ما باید حضرت معصومه و فلان باشه و میگفت که من اصالت خانوادگیم رو حفظ میکنم و ... . 

خیلیا معتقدند این روز، روز دختران خانوادس! وقتی هم میخوای باهاشون بحث کنی و بگی یخورده فکر کن ببین چرا باید تولد حضرت معصومه ای که میگن ازدواج نکرده بوده روز دختر باشه، میگن ول کن تو رو خداا:))) بذار کادومونو بگیریم:) خوشحالیمون رو بکنیم:) یه روز به اسم ماست، اونم دوست ندارید ببینید؟ و خیلی از خانواده ها برای اینکه ثابت کنند این روز روز همه ی فرزندان دختره، برای دختران ازدواج کرده و نکرده و عروساشون کادو میگیرن. ولی آیا تفاوتی در اصل مسئله ایجاد میکنه؟ یه سرچ بزنی تو گوگل اهداف شورای عالی انقلاب فرهنگی از نام گذاری این روز مشخصه. ( این مطلب رو بخونید)

توی بند ۱۵ از فرصت های روز دختر نوشته:" معرفی و احیای حقوق، مسئولیت ها و نقش زنان در جامعه برای دختران." اینجا هم زنان و دختران رو جدا کرده! دیگه این بزرگواران چرا نمیخوان متوجه تبعیض ها و تفاوت های وارده از جامعه بشن و سرشونو بکنند تو کبک و کادوشون رو بگیرند، خدا میدونه!

اصلا به این فکر نمیکنند که روز زن و دختر داریم، ولی چرا روز مرد و پسر رو جدا نکردند؟ خیلی جاها به عفت حضرت معصومه اشاره شده! و "از دیدگاه مسلمانان عفت به معنای احتراز از محرمات، خصوصاً از شهوات حرام است. گویند عفت آن است که قوت شهوت مطیع نفس ناطقه باشد تا تصرف او به اقتضای رأی او بود و اثر خیریت در او ظاهر شود و از تعبد هوای نفس و استخدام لذات فارغ". و میشه گفت به طور مستقیمی این ویژگی به اعمال جنسی ارتباط داره.

 خطاب این پست من به اوناییه که این مناسبت رو میپذیرند و جشن هم میگیرند! و بدتر ازاون، توجیه میکنند. و وقتی فلسفه نام گذاری رو میگی بهشون، خودشونو میزنن به اون راه. 

چگونه اتاقم را مرتب میکنم:|

در راستای بهبود کیفیت خوابم، تصمیم گرفتم بند و بساطمو از رو تخت جمع کنم و برم بقیه کارامو روی میز مطالعه انجام بدم:)

و خب یه نگاهی بهش انداختم دیدم اونجا هم جای سوزن انداختن نیست. برنامه ریختم صبح پاشم اتاقمو جمع کنم. ولی خوابم نمیبرد! پس همون ساعت ۴  و نیم صبح شروع کردم از کمد لباسام که اتاقمو مرتب کنم. لباسامو دسته بندی کردم. اونایی که قرار نیست بپوشمو تو یه قسمت گذاشتم و نمیدونم باهاشون چیکار کنم! یه عده هم باید وارد سطل آشغال میشدن که شدن. یه چند تا لباس هم هست که کاملا نوئه و نپوشیدمش چون اندازم نبود^___^ (خریدامو تا همین امسال مامانم انجام میداد و یه سری چیزا طبیعتا اندازم نمیشد) اونارم نمیدونم چیکار کنم. بقیه لباسا رو هم مرتب کردم. بعدش کل کتابامو ریختم زمین و بالاخره ساعت ۶ و نیم صبح خوابم برد! ۱۱ بیدار شدم و صبحانه آماده کردم و چند تا مطلب خوندم و بعد هم طی یک تماس تصویری با دو تا از بچه ها برای پروژه برنامه ریزی کردیم. و خب قسمت بعدی کار شروع شد. گردگیری قفسه کتابا و میز مطالعه و قفسه لوازم آرایش:| همه چیو ریختم و از اول چیدم. البته بعضی جاها رو تقلب کردم و دیگه دوباره نچیدمشون^___^ 

و قسمت بعدی مرتب کردن تخت بود:))) نگم از زیر تخت که چقدر کثیف بود و یکی از وسایلی که گم کرده بودم رو هم از زیرش پیدا کردم.

و قسمت آخر هم جارو کشیدن.

و باید بگم مرتب کردن چقدر حال آدمو خوب میکنه:))) 

و یک سوال ... چیکار میکنید اتاقتون همیشه مرتب باشه؟ من وسایلی که برمیدارم رو سرجاش میذارم (اینو تمرین کردم و تبدیل به عادت شده و رو زمین چیزی نمیمونه حداقل😅) ولی نامرتبه همیشه قفسه کتابام و کمد لباسام! کافیه یه چیزی رو بردارم و بذارم سر جاش، نظم همه چیز به هم میخوره🤦‍♀️

خواب

مدتیه (مدت زیادی) که به خاطر کابوس هایی که میبینم خوابم بی کیفیته. ممکنه ۱۰ ساعت بخوابم، ولی موقع بیدار شدن از خواب انگار از جنگ برگشتم و خستم. به دکترم گفتم و زولپیدم برام نوشت. نخوردم. امروز یادم افتاد یه نگاه به آپ تو دیت بندازم ببینم چیا پیشنهاد داده. نوشته بود که اول باید علل زمینه ای شناسایی و درمان بشن. و یه سری پیشنهاد ها هم برای تغییر سبک زندگی داشت:

Seek out healthy social interaction to promote emotional stability and sense of wellbeing.

●Take a warm shower and empty the bladder prior to sleep.

●Exercise regularly, but not within four hours of sleep time.

●Avoid greasy fatty foods close to bedtime. Do not skip meals, as hunger may influence sleep quality.

●Avoid alcohol, caffeine, and nicotine close to bedtime.

●Keep a consistent schedule for sleep and daytime function.

●Sleep in a comfortable environment that is conducive to good sleep (appropriate bedding, temperature, noise levels, etc).

●Establish a healthy, relaxing bedtime routine.

●Avoid television, computers, and screens (such as smart phones or tablets) for at least an hour before bedtime.

●Use bed only for sleep and intimacy (stimulus control).

 

مواردی که من باید اصلاح کنم:

- شب ها کاری برای انجام دادن نداشته باشم و کارم رو روز ها انجام بدم:|

- یه روتین برای تایم خوابم ایجاد کنم

- و تختم فقط باید برای خواب باشه. 

این مورد آخر رو جدی باید پیگیر باشم. رو تخت هم درس میخونم، هم چایی میخورم، هم کارامو انجام میدم و هم میخوابم:| یه بار که اینو به مشاورم میگفتم، گفت یه دوشم رو تختت نصب کنی دیگه لازم نیست از اتاقت بیای بیرون:| و یه مدتی قرار بر این بود که رو تختم بخوابم فقط، نه کارهای دیگه! اما حقیقتش انقدر میز مطالعم شلوغ میشه یا اتاقم نامرتب میشه که نمیتونم تحمل کنم و به تخت پناه میارم. واقعا دیوونه کنندس🤦‍♀️

همینی که هست^_^

از این زاویه:) با راحتی ترین شلوار ممکن^__^

دیگه ببخشید ما نمیتونیم از این عکسای خوشگل موشگل بگیریم:) حال خوبمونو بدون کوچکترین تغییر و مرتب کردن منتشر میکنیم:)

ریزوریوس هستم:)

ریزوریوس به لاتین یعنی خندان ... اسم عضله ای در صورت هست که باعث خندیدن میشه؛عضله خندانی ... ریزوریوستون همیشه منقبض❤

اینجا سعی میکنم زندگی روزمره‌م رو ثبت کنم:)